گاهی اوقات، فقط و فقط گاهی اوقات، لحظاتی پیش میآیند که میدانی برای یک بار، تنها برای یک بار بعد از چندین و چند سال بر سر راهت قرار گرفتهاند. آن لحظه تمام جانت از اعماق وجودت بر میآید و به زبانت منتقل میشود، میخواهی آن چند کلمه را بگویی آن چند کلمهای که تمام انرژیات، تمام برنامههایت، تمام تو را در خود احاطه دارد. آن کلمات را بگویی و آزاد شوی. ای کاش میتوانستم آن را به زبان بیاورم. ای کاش میشد آن جمله را بگویم و ... .
پرسیدم از او واسطهٔ هجران را / گفتا سببی هست بگویم آن را
من چشم توام اگر نبینی چه عجب / من جان توام کسی نبیند جان را
ابوسعید ابوالخیر
برچسب : نویسنده : 7humasaurf بازدید : 150