گهگاه به کودک "خنگ و بامزه"ای تبدیل میشم. حرفهایی رو میزنم و کارهایی رو انجام میدم که خودم قبل از هرکسی متوجه دست گل به آب دادن ذهنم میشم. امشب جلوی آینه ایستاده بودم و ابروهام رو مرتب میکردم و موزیک اشارات نظر سارا نائینی رو با هنزفری گوش میکردم. موزیک قبلی اش پائیز سیاوش قمیشی بود که گوش نداده موزیک بعدی اش رو پلی کرده بودم! یکی از هم اتاقی ها گفت: چون یه یک طرف می خوابم اکستنشن مژه های یکی از چشم هام کمتر شده. من هم گفتم: خب بالشت رو برعکس بزار! خودم پیشونی به آینه میخندیدم یکی بالشت رو به صورتش فشار داده بود و یکی دیگه خدا رو به خاطرم وجودم شکر میکرد! و یا مدتی پیش بود. دوستم پرسید فامیلی اون آقا چی بود؟ کمی فکر کردم و گفتم میدونم فامیلی اش یک حرف سه نقطه داشت. اولین کلمه ای که به ذهنم رسید شمس آبادی بود! و بعد کاشف به عمل اومد که رمضانی نژاد بوده!! و … من این خنگ بامزه رو دوست دارم.
+ :-)
برچسب : نویسنده : 7humasaurf بازدید : 94