از دانشگاه که برگشتم، روی تخت دراز کشیدم و این موزیک رو پلی کردم و توی یادداشت گوشیام یه متن کوتاه رو تایپ کردم. کپی کردم و خواستم توی وبلاگ منتشرش کنم که دیدم شب گذشته گویا! پست گذاشتم. چطور میتونسته باشم فراموش کنم!!
شاید اتفاقاتی که اینجا مینویسیمشون از یاد بقیه بره اما حال و هوایی که با نوشته هامون ایجاد میکنیم نه، شاید یک زمانی یک جای دیگه بنویسیم و همین آدمها ما رو از حال و هوای نوشته هامون بشناسند. بعد مدتها دلم خواسته که از خودم اینجا بنویسم، بعد مدتهاست که دستم به سمت کتاب کلیدر رفته، بعد مدتهاست که دلم هوای یک فنجون چای با عطر غنچه گل محمدی کرده، لذت چای خوردن به دور هم بودنشه.
+چقدر این حرف رو قبول دارم:
مردم فراموش خواهند کرد که شما چه گفتهاید !
فراموش خواهند کرد که چه کردهاید ...
اما هرگز فراموش نمیکنند ،
که چه حسی ، در آنها ایجاد کردهاید ...!
مایا آنجلو
برچسب : نویسنده : 7humasaurf بازدید : 86