از امروز، لذت بردن از تابستون برای من شروع شد؛ لذت بردن از زیستن در تابستانها و تاکستانها! گرچه تا قبل از این هم کمتر از لذت نبود؛ بیدار شدن صبح ها قبل از طلوع آفتاب و دمکردن چای همراه با غنچه گلمحمدی و درس خواندن در خنکی حیاط خانه و بعد بیدار شدن بقیه اعضا خانواده و خوردن صبحانه و دوباره درسخواندن و درسخواندن تا ظهر؛ و بالاخره روز امتحان علوم پایه هم رسیدن و خدا رو شکر به خوبی رد شدنش. اما بعد از اون قسمت دشوار تر شروع شد و به هر بیخوابی و نگرانی و دویدن هم بود time's up. و حالا یسر بعد از عسر اومده، مرحله آیرون*های مملوء از شور و هیجان برای فول شارژ شدن. تابستونتون خوش! :-)
* به گویش شهر من یعنی شب نشینی.
تصویر رو هم چند روز پیش کشیدم و نیمرخ دندانهای شیریـه :)
انجمن شاعران مرده (2-1)...برچسب : نویسنده : 7humasaurf بازدید : 102